سوِتلانا آلکسیِویچ، متولد سال ۱۹۴۸ در شهر ستانیسلاو اوکرائین است. وی از طرف پدر، بلاروس، و از طرف مادر اوکرائینی است. نویسندگی، خبرنگاری جنگ، روزنامهنگاری و کارشناسی فیلمهای مستند، از جمله فعالیتهای حرفهای اوست. اثر حاضر، ترجمهی کتاب “آخرین شاهدان” اوست که در سال ۲۰۱۵ جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد. آلکسیویچ اولین نویسندهی بلاروس (پس از اعلام استقلال از اتحاد جماهیر شوروی) بود که به دریافت این جایزه نائل گردید.
پس از قدرت گرفتن آلکساندر لوکاشنکو در سال ۱۹۹۴، نشریههای دولتی بلاروس از چاپ آثار آلکسیویچ- که به عنوان یک شخصیت منتقد شناخته میشد- خودداری ورزیدند. آلکسیِویچ در روزنامهی آلمانی Frankfurter Allgemeine Zeitung سیاستهای روسیه در قبال اوکرائین را پس از حوادث کریمه محکوم کرد و در جایی دیگر از اینکه مردم به جای گفتگو با هم، به یکدیگر شلیک میکنند، ابراز تأسف نمود. آلکسیویچ به عنوان نویسندهای که در خانوادهای چریکی بزرگ شده و خود سالها در روستاهای بلاروس به حرفهی معلمی مشغول بوده، به خوبی با درد و رنج مردم این مرز و بوم آشناست. از این رو بیسبب نیست که “جنگ” و خونریزی، بزرگتیرن دغدغههای زندگیاش محسوب میشوند.
نکاتی دربارهی نویسنده:
سوتلانا آلکساندرونا آلکسیِویچ
- متولد ۳۱ می ۱۹۴۸ در ستانیسلاوِ اوکرایین (اتحاد جماهیر شوروی)
- نویسنده، روزنامهنگار و فیلمنامهنویسِ فیلمهای مستند
- آثارش را به زبان روسی مینویسد
- پدرش اهل بلاروس و مادرش اوکرایینی بوده
- پس از پایان خدمتِ نظامی پدرش، خانوادهاش به وطن پدر یعنی بلاروس برگشتند و پدر و مادر در مدارس روستایی آغاز به کار معلمی کردند. دو تن از عموهای سوتلانا در زمان جنگ مفقودالأثر شدند و مادربزرگش هم در زمانی که با چریکها زندگی میکرد، از بیماری تیفوس جان سپرد.
- سوتلانا آلکسیویچ: تمام دوران کودکی خود را در ایالت وینّیتسکایا در اوکرایین سپری کردم
- پس از اتمام تحصیلات متوسطه به عنوان مربی، معلم تاریخ و زبان آلمانی در منطقهی موزیرسکی به کار مشغول شد.
- در سال ۱۹۸۳ به عضویت اتحادیهی نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی درآمد.
- به او لقب “نگهبانِ حافظه” دادهاند.
- نگارش فیلمنامهی بیش از بیست فیلم سینمایی مستند و سه تئاتر را در کارنامهی خود دارد.
- اولین برندهی جایزهی نوبل پس از جدا شدنِ بلاروس از اتحاد جماهیر شوروی
- در حال حاضر در بلاروس زندگی میکند (از ۲۰۱۳)
- غالباً به دلیل دیدگاههای انتقادی نسبت به حکومت بلاروس از سال ۲۰۰۰ به بعد در خارج از این کشور (در فرانسه، ایتالیه و آلمان) زندگی میکرده است.
جوایز:
- برندهی جایزهی نوبل ادبیات ۲۰۱۵ به پاس خلق آثار چند صدایی که نماد رنج و شجاعت در عصر حاضراند.
- برندهی جایزهی ادبی مدیسی فرانسه (۲۰۱۳)
- جایزهی صلح کتابفروشان آلمانی (۲۰۱۳)
- جایزهی آزادی بیان آکسفورد (۲۰۰۷)
- جایزهی ملی نقد (۲۰۰۶ ایالات متحدهی آمریکا)
- جایزهی کتاب لایپزیک (۱۹۹۸)
- نشان افتخار اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۸۴)
- جایزهی ادبی نیکالای آستروفسکی از اتحادیهی نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۸۴)
- جایزهی مجلهی اکتبر (۱۹۸۴)
- جایزهی ادبی کنستانتین فدین از اتحادیهی نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۸۵)
- جایزهی کامسامول لنین (۱۹۸۶- برای کتابِ جنگ چهرهی زنانه ندارد)
- جایزهی روزنامهی ادبی (۱۹۸۷)
- جایزهی مجلهی دوستی ملل (۱۹۹۷)
- جایزهی ادبیِ آنگِلوس (۲۰۱۱- برای کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد)
- جایزهی کتاب بزرگ (کتاب منتخب خوانندگان- ۲۰۱۴ برای کتاب زمانهی دست دوم)
- جایزهی ریچارد کاپوشینسکیِ لهستان (۲۰۱۵- برای کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد)
- نشان صلیب هنر و ادبیات فرانسه (۲۰۱۴)
و…
دیگر کتابهای مهم خانم آلکسیویچ:
- جنگ چهرهی زنانه ندارد (۱۹۸۳- مستندی برپایهی مصاحبه با زنانی که در جنگ دوم جهانی شرکت کرده بودند)
- پسرانِ روی (۱۹۸۹- راجع به مادرانی که پسرانِ خود را در جنگ افغانستان از دست دادند و جسد آنها را در تابوتهایی از جنس روی به شوروی برگرداندند)
- دعای چرنوبیل (۱۹۹۷- راجع به حادثهی نیروگاه اتمی چرنوبیل و خانوادهی کشتهشدگانِ این حادثه)
- زمانهی دست دوم (راجع به تأثیر وقایع تاریخی روی شهروندان)
درباره آخرین شاهدان:
از ویژگیهای منحصر به فرد آخرین شاهدان، میتوان به این نکته اشاره کرد که آلکسیویچ، در اثر حاضر نه حاصل اندیشههای شخص خود، که تجربیات کودکانی را گرد آورده است که “شاهد” جنگ دوم جهانی بودهاند و در حال حاضر یا دار فانی را وداع گفتهاند، و یا در کهنسالی به سر میبرند و تا به امروز، خاطرات تلخ و منظرههای دلخراش جنگ را از یاد نبردهاند. در اکثریت قریب به اتفاق این روایتها، شخص راوی به طرز معجزهآسایی از سیل حوادث جان سالم به در میبرد؛ و هنوز هم مشخص نیست که چه تعداد کودک در فاصلهی سالهای ۱۹۳۹-۱۹۴۵ از چنین شانسی برخوردار نبودند و جان خود را در اثر جنگ و تبعات ناشی از آن از دست دادند.
آخرین شاهدان، اثری است که در اوج سادگی، عمق فجایع رخ داده در جنگ جهانی دوم در بلاروس را برای خواننده ترسیم میکند. مؤلف سعی کرده تا در حد امکان از بکار بردن پیرایههای ادبی در نثر این کتاب خودداری کند و با زبانی ساده از درد و رنج مردم خود بگوید. این اثر برای اولین بار در سال ۱۹۸۵ در اتحاد جماهیر شوروی به چاپ رسید. در آن زمان کشور بلاروسِ امروزی، یکی از استانهای شوروی محسوب میشد.
برخی از روایتها حاوی مطالبی گاه به شدت دلخراش است و پتانسیل آن را دارد که احساس نفرت از یک ملت خاص را به خواننده القا کند. اما باید توجه داشت که هدف اصلی از بازگو کردن وقایع این جنگ از زبان کودکان، به هیچ وجه ایجاد حس تنفر نسبت به ملت یا شخص خاصی نبوده است؛ بلکه هدف اصلی، هشدار به بشر و یادآوری جنایتهایی بوده است که از سر همین نفرتهای بیدلیل اما ریشهدار صورت گرفتهاند. در باب این اثر، این نکته را از یاد نبریم که همهی آلمانها هم نازی نبودند و شایسته نیست که حماقتهای بی حد و حصر عدهای اندک که خود را “نژاد برتر” میپنداشتند و با شستشوی مغزی کودکان، از آنها سربازانی بیرحم ساخته بودند، به کلیهی شهروندان این کشور نسبت دهیم و همچنان به دیدهی خشم به آنها بنگریم. فراموش نکنیم که مردم آلمان نیز از آتشی که هیتلر و اطرافیانش برافروختند، در امان نماندند و نه تنها پس از جنگ دوم جهانی، به جای کشور، ویرانهای را تحویل گرفتند؛ که همواره با تیغ تند و تیز انتقادهای نابخردانهی افرادی مواجه بودند که همهی آنها را به دیدهی “نازی” مینگریستند. علاوه بر اینها، هیتلر در میان مردم آلمان هم مخالف کم نداشت و به همین دلیل از زمان به دست گرفتن قدرت در سال ۱۹۳۳ یکی از مهمترین مأموریتهای عمال او، سرکوب کردن مخالفان داخلی و به ویژه دانشجویان بود.
نفرت از “جنگ”، نفرت از کورههای آدمسوزی دیروزی و بمبهای خوشهای و شیمیایی امروزی، نفرت از ایدئولوژیهای معیوب، پلید، خودخواهانه، نژادپرستانه و قدرتطلبانهی افرادی که بندبندِ وجودشان سرشار است از انزجار از بشریت، معنویت و آخرت… اینها احساساتی است که باید تا ابد در تار و پود وجود خوانندهی بشردوست این کتاب نقش ببندد…
فیلم مستند “بچههای جنگ: آخرین شاهدان” با اقتباس از این کتاب به کارگردانی آلِکسِی کیتایتسِف در سال ۲۰۰۹ ساخته شد و در بخش آزاد رقابتهای سینمای مستندِ “انسان و جنگ” در سال ۲۰۱۱ در ییکاترینبورگ جایزهی ویژهی مسابقه را به خود اختصاص داد.
ولادیمیر ماگدالیتس (آهنگساز) سمفونی “آخرین شاهدان” را با اقتباس از این کتاب ساخته است.