وبلاگ

درباره کلر نورس، نویسنده کتاب «پانزده زندگی اول هری آگوست»

کلر نورس (Claire North) نام مستعار کاترین وب  (Catherine Webb)، نویسنده‌ی موفق فانتزی برای نوجوانان و بزرگسالان، است. کتاب‌هایش نامزد جایزه‌ی معتبر مدال کارنگی بوده‌اند و از پیشروان ژانر جدیدی است به نام «جادوی شهری». بااین‌همه، کتاب‌هایی که با نام کلر نورس نوشت شهرت جهانی برایش آورد. کتاب‌های کلر نورس آمیزه‌ای از مقولات فراطبیعی و خیالی است. هرچند بسیاری از منتقدان و خوانندگان اصرار دارند آثار کلر نورس را حاوی مضامین علمی‌_تخیلی بدانند، بهتر است آثار او را از داستان‌های فلسفی دانست که به ارتباط «تنِ انسان» با مسائلی ذهنی و انتزاعی نظیر جبر و اختیار و عدالت می‌پردازد.

کلر نورس ساکن لندن است و از آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک فارغ‌التحصیل شده است. کلر نورس در ۲۷ آوریل ۱۹۸۶ به دنیا آمده و ترجمه‌ی فارسی “پانزده زندگی اول هری آگوست” در روز تولدش در ایران منتشر شد.

معرفی کتاب “لمس” :

کتاب «لمس» رمانی نوشته «کلر نورث» است که نخستین بار در سال ۲۰۱۵ وارد بازار نشر شد. موجودی که با نام «کپلر» شناخته می‌شود، برای قرن‌ها است که مشغول جهش از بدنی به بدن دیگر بوده است. از زمانی که درد و آسیب روانی باعث شد او از بدن اصلی و در حال مرگش، به بدن قاتل خود منتقل شود. اکنون فقط یک لحظه از تماس پوست با پوست لازم است تا او به بدنی دیگر جهش کند. «کپلر» در اغلب اوقات این بدن‌ها و زندگی‌های قرضی را نوعی سرگرمی در نظر می‌گیرد. اما «جوزفین سبولا» به چیزی بیش از یک سرگرمی تبدیل شده، چون کسی که او را به قتل رساند، در حال جست و جو برای یافتن روحی بود که به طور موقت در بدن «جوزفین» سکونت داشت. این شخص مرموز، اطلاعاتی از «جوزفین» و «کپلر» دارد که به شکل غافلگیرکننده‌ای دقیق است. البته به جز این نکته که او به اشتباه، آن‌ها را مسئول ارتکاب چهار قتل می‌داند.

 

معرفی کتاب پانزده زندگی اول هری آگوست :

هری آگوست در دستشویی زنانه‌ی ایستگاه برویک در سال ۱۹۱۹ به دنیا آمده و پس از سپری کردن زندگی‌ای معمولی و نه چندان چشمگیر در سال ۱۹۸۹ در بیمارستان نیوکاسل از دنیا می‌رود. او دوباره در سال ۱۹۱۹ و دقیقا با همان شرایط متولد شده و تجارب و دانسته‌های زندگی قبلی‌اش را در سنی پایین به دست می‌آورد. هری می‌فهمد که یک «اوروبوران» یا «کالاچاکرا» است و سرنوشتش این است که دوباره و دوباره به دنیا آمدن را تجربه کند. اما شخصیت اصلی داستان تنها نیست و خیلی زود از طرف باشگاه کرونوس، سازمانی با اعضای دارای وضعیت مشابه هری، با او تماس گرفته می‌شود. بعدها مشخص می‌شود که این سازمان در طول زندگی‌های متوالی از هری مراقبت می‌کرده است. اما نقطه‌ی تمایز هری با دیگر اعضای باشگاه، «مننژیک» بودن اوست؛ به این معنی که او به جای فراموش کردن اطلاعات مانند سایر انسان‌ها، می‌تواند همه‌چیز را درباره‌ی زندگی‌های سابق خود به خاطر آورد. هنگامی که هری به پایان زندگی یازدهم خود نزدیک شده است، دختری بر بالین او ظاهر شده و می‌گوید: «دلم داشت برایت تنگ می‌شد، دکتر آگوست، باید پیغامی بفرستم.» این رمان، داستان کارهای بعدی و قبلی هری، پس از دیدار با دخترک است؛ و این که چگونه او سعی می‌کند تا گذشته‌ای تغییرناپذیر و آینده ای هولناک را از نابودی نجات دهد.

 

 

نوشته های مرتبط