کیت اتکینسون (متولد ۲۰ دسامبر ۱۹۵۱، یورک، انگلستان) نمایشنامهنویس و رماننویس بریتانیایی است که آثارش به داشتن داستانهای پیچیده، شکل تجربی خاص، و شخصیتهای عجیب معروفاند.
اتکینسون تحصیلات ابتدایی خود را در یک مدرسه خصوصی پشتسر گذاشت و ادامه آن را در دبیرستان دخترانه ملکه آن در یورک به پایان برد. او که از کودکی عاشق خواندن بود در دانشگاه داندی در رشته ادبیات انگلیسی ثبت نام کرد و در سال ۱۹۷۴ مدرک کارشناسی ارشد گرفت. اتکینسون تحصیلاتش را تا مقطع دکترای ادبیات در آمریکا ادامه داد، اما به گفته خودش هرگز نتوانست از پایان نامهاش دفاع کند. اگرچه او موفق به اخذ مدرک دکترا نشد، اما تأثیر مطالعات وی درباره عناصر سبک پست مدرنِ نویسندگان آمریکایی مانند کورت ونه گات بر آثارش، کاملاً محسوس است.
اتکینسون در اواخر دهههای ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ کتابهای زیادی منتشر کرد، اما در بسیاری از آنها نتوانست از علایق ادبی خود بهره بگیرد. او نویسنده ثابت برخی مجلات بریتانیایی زنان بود. تا این که بالاخره در سال ۱۹۸۶ در مسابقه داستان کوتاه زنان مقام اول را کسب کرد. در ۱۹۹۰ در مسابقه داستان کوتاه بریدپورت عنوان دوم را به دست آورد و در ۱۹۹۳ داستان کوتاهش با عنوان «مادران کارمیک ،داستان یا واقعیت؟» برندی جایزی ایان سنت جیمز شد. این داستان کوتاه درباری دو زن بود که به دلیل اقدام به خودکشی در بیمارستان بستری شده بودند. اتکینسون در ۱۹۹۷ اقتباسی از این داستان را به عنوان بخشی از «مینی سریال تارتان » برای کانال تلویزیونی بیبیسی۲ بازنویسی کرد.
به گزارش ساندی تایمز، نخستین رمان اتکینسون،» پشت صحنه موزه «در سال ۱۹۹۵ موفق شد با دریافت جایزه کتاب سال وایتبِرد به یکی از کتابهای پرفروش سال تبدیل شود. داستان این رمان که در منطقه یورکشایر رخ میدهد، توسط مردی به نام روبی لنوکس روایت میشود. لنوکس خواننده را در جریان سرگذشت پیچیده خانوادهاش قرار میدهد و در خلال آن به شرح اتفاقات و حوادث مهم قرن بیستم میپردازد و با بازگشت به گذشته، اسرار زندگی اجداد دور خود را فاش میکند.
دومین رمان اتکینسون، »چوگان انسانی«، در سال ۱۹۹۷ منتشر شد که به روایت تاریخی داستان خانواده فیرفکس میپردازد. اتکینسون با استفاده از فلش بکهای بدون ترتیب زمانی و رئالیسم جادویی هم به شخصیت اصلی داستانش، ایزابل فیرفکس، و هم به گذشته خانوادگی او کیفیتی اسطورهای بخشیده است. تمایل اتکینسون به استفاده از صنایع ادبی در رمان بعدیاش، »احساسات مرموز«، به طرزی چشمگیری ملموس است. او در این رمان از منابع مختلف برای توصیف موقعیتها و شخصیتهای خاص استفاده کرده است.
از میان آثار اتکینسون زندگی پس از زندگی (۲۰۱۳) بهشدت تحسین منتقدان را برانگیخت. اورسلا تاد شخصیت اصلی این رمان است که چندین بار میمیرد و باز زنده میشود. اورسلا در هر زندگی جدیدش با انتخابها و موقعیتهای مختلفی رو به رو میشود که میتوانند مسیر تاریخ بشر را تغییر دهند.
داستان کتاب زندگی پس از زندگی :
اورسُلا تاد در یکی از شبهای سرد و برفی زمستان سال ۱۹۱۰ در خانهای در حومه لندن متولد میشود. هنگام تولد بند ناف دور گردنش میپیچد و این باعث مرگش میشود. همان شب اورسلا دوباره متولد میشود و زنده میماند تا این بار بتواند داستانش را تعریف کند. کودکی اورسلا تحت تأثیر جنگ جهانی اول و رفتن پدرش به جنگ قرار میگیرد. در کودکی چندین بار به دلایل مختلف، مثلاً شیطنتهای برادر بزرگترش، موریس، تا پای مرگ پیش میرود، اما هر بار به نحوی از مرگ نجات مییابد. اورسلا هرگز فرزند محبوب مادرش، سیلوی، نیست. در شانزده سالگی دوست برادرش به او تجاوز میکند و اورسلا باردار میشود، اما مجبور به سقط کودک می شود. این اتفاق باعث میشود که رابطه او و مادرش سردتر از گذشته شود و اورسلا ترجیح میدهد خانواده را ترک کند.
با قدرت گرفتن هیتلر در آلمان و شروع جنگ جهانی دوم، اورسلا وارد یکی از تیمهای نجات داوطلبانه شهر لندن میشود و سعی میکند جان مردم جنگ زده را نجات دهد. او در طول جنگ نیز چندین بار تا کام مرگ پیش میرود. او که از نزدیک شاهد صحنههای وحشتناک و رقتانگیز جنگ است، بهترین دوستانش را روی دامن خود از دست میدهد. برادر کوچکترش، تدی، که فرزند محبوب خانواده است، به عنوان خلبان ارتش در جریان یکی از حملات به دشمن در جنگ کشته میشود، و جنگ به نوعی باعث از هم پاشیده شدن خانواده تاد میشود. و انتقام از هیتلر میشود بزرگترین آرزوی زندگی اش…
رمان زندگی پس از زندگی در سال ۲۰۱۳ جایزه کتاب کوستا برای بهترین رمان را به خود اختصاص داد.