وبلاگ

درباره‌ی اریک فی، نویسنده‌ی کتاب "ناگازاکی"

اریک فی[۱] سوم دسامبر ۱۹۶۳ در لیموژِ فرانسه به دنیا آمد. او که مدرک تحصیلی‌اش را در رشته‌ی روزنامه‌نگاری از مدرسه‌ی عالی روزنامه‌نگاری لیل گرفته، اکنون در آژانس خبری رویترز مشغول به کار است. کتاب اول اریک فی، رساله­ای بود درباره‌ی نویسنده‌ی آلبانیایی اسماعیل کادره[۲] که همراه با مجموعه­­ گفت‌وگویی که فی در تیرانا و سپس در فرانسه با او انجام داده بود، چاپ شد. اولین اثر داستانی فی داستان کوتاهی بود به نام ژنرال انزوا[۳] که در سال ۱۹۹۲ در مجله‌ی لو سرپان اَ پلوم[۴] منتشر شد. سه سال بعد، این داستانِ کوتاه را بسط داد و آن را با همین نام به‌صورت رمان چاپ کرد. سال ۱۹۹۸ مجموعه­داستان‌ وهم‌انگیزش با عنوان من نگهبانِ فانوسِ دریایی‌ام[۵] جایزه‌ی ادبی دو مگو[۶] را به خود اختصاص داد. سپس مقاله‌ای منتشر کرد به نام در آزمایشگاه‌های بدترین[۷] که موضوع آن بررسیِ ضدآرمانشهرها از اُوروِل تا آلدوس هاکسلی و رِی بردبِری بود. وی در مقاله‌ای دیگر به نام آسایشگاه بیماران زمان[۸] ارتباط میان شخصیت‌های رمان‌های قرن بیستم (در آثار توماس مان، دینو بوتزاتی، ژولین گراک و کوبو آبه) و زمان را بررسی کرد.

آثارش که در انتشارات ژوزه کورتی و استوک منتشر شده‌اند، اغلب داستان­های کوتاهِ پوچ‌گرا و تا اندازه‌ای وهم‌آلود، رمان (از جمله رمان علمی­تخیلیِ سفر در دریای باران‌ها[۹] ــ جایزه‌ی یونسکو ـ فرانسواز ـ گالیمار)، مقالات و سفرنامه‌هایی را در برمی‌گیرد که نمونه‌اش قطارهای شبانه‌ی من[۱۰] است؛ اقتباسی از سفرهای آسیایی و اروپاییِ نویسنده از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۵. در سال ۲۰۰۹، ما همیشه پاریس را خواهیم داشت[۱۱] را منتشر کرد که در آن مسیرِ ادبیات شگفت‌انگیز را از دوران کودکی پِی می‌گیرد و از ملاقات‌هایش با نویسندگان دیگر (اسماعیل کاداره، ژولین گراک[۱۲]) می­گوید. در سال ۲۰۱۰، به همراه کریستان گارسَنِ[۱۳] نویسنده به یاقوتستانِ روسیه سفر کرد و در امتداد رود لِنا تا دهانه‌ی آن در اقیانوس منجمد شمالی پیش رفت. حاصل این تجربه، سفرنامه‌ای است به نام در امتداد رودها ـ دفترهای خاورِ دورِ روس[۱۴]. از سال ۲۰۰۵، آثارش بیشتر به­سمت سفرنامه گرایش پیدا ‌کرد و لابه‌لای آن‌ها قصه‌ها و روایت‌هایی نیز دیده می‌شود. او در سال ۲۰۱۲ همراه با عده‌ای دیگر از نویسندگان به رود ینی سئی در سیبری مرکزی و منطقه‌ی ممنوعه‌ی نورلیسک رفت. داستان­های کوتاهش مانند مجموعه‌داستان دلقکی از سیرک فرار کرد[۱۵] نگاهی هجوآمیز و اغلب انتقادی به دنیای کار و لیبرالیسم اقتصادی دارد.

اریک فی، شماره‌ی ویژه‌ای درباره‌ی کافکا (اُترمان[۱۶] ۱۹۹۵) را سرپرستی کرده و در چاپ آثار کاداره در انتشارات فایار مشارکت داشته است. همچنین خاطرات مترجم آلبانیایی یوسوف وریونی[۱۷] به نام دنیاهای محوشده، خاطرات یک اروپایی[۱۸] به قلم وی در انتشارات ژان کلود لات منتشر شده است.

او در بیست و هشتم اکتبر ۲۰۱۰ جایزه‌ی بزرگ رمان آکادمی فرانسه را به‌خاطر رمان ناگازاکی[۱۹] دریافت کرد. این رمان تاکنون به بیش از بیست زبان ترجمه شده است. ترجمه فارسی این کتاب توسط محمود گودرزی از سوی نشر هیرمند منتشر شده است.

آثار:

۱۹۹۱- اسماعیل کاداره، پرومته‌ی حاملِ آتش، مقاله

۱۹۹۱- مجموعه‌ گفت­وگوها با اسماعیل کاداره

۱۹۹۳- در آزمایشگاه‌های بدترین، مقاله

۱۹۹۵- ژنرال انزوا، رمان

۱۹۹۶- آسایشگاه بیماران زمان، مقاله

۱۹۹۷- پاریژ، رمان، جایزه‌ی کارتیه لاتن

۱۹۹۷- من نگهبان فانوس دریایی‌ام، مجموعه­داستان، جایزه‌ی دو مَگو

۱۹۹۸- رازِ سه مرز، رمان

۱۹۹۹- سفر در دریای باران­ها، رمان، جایزه‌ی یونسکو ـ فرانسواز ـ گالیمار

۲۰۰۰ – روشنایی‌های فسیل و قصه‌های دیگر، مجموعه­داستان

۲۰۰۱- خاکسترهای آینده‌ام، رمان

۲۰۰۲- چند هدف شریف برای انقلابِ ازکارافتاده

۲۰۰۳- مدتِ یک زندگی بدون تو، رمان

۲۰۰۵- قطارهای شبانه‌ام، سفرنامه

۲۰۰۵- دلقکی از سیرک فرار کرد

۲۰۰۶- انجمن آدم‌های بیچاره، رمان

۲۰۰۷- بلیط برای سرزمین طلایی، داستان کوتاه

۲۰۰۸- مسافر خط خراب، داستان کوتاه

۲۰۰۸- مردی بدونِ اثر انگشت، رمان

۲۰۰۹- ما همیشه پاریس را خواهیم داشت، خاطرات

۲۰۰۹- چند قصه از انسان، داستان کوتاه

۲۰۱۰- ناگازاکی، رمان

۲۰۱۱- در امتداد رودها ـ دفترهای خاورِ دورِ روس

۲۰۱۲- جادوانه شدن و سپس مردن، مجموعه داستان

۲۰۱۳- خوابگرد در استانبول، سفرنامه

۲۰۱۴– با وجودِ فوکوشیما، خاطرات

۲۰۱۴- غیبتی تا این حد آهسته


 [۱] .Eric Faye

[۲]. Ismail Kadaré

[۳]. Le Général Solitude

[۴]. Le Serpent à Plumes

[۵]. Je Suis Le Gardien Du Phare

[۶]. DeuxMagots

[۷]. Dans Les Laboratoires Du Pire

[۸]. Le Sanatorium Des Malades Du Temps

[۹]. Croisière En Mer Des Pluies

[۱۰]. Mes Trains De Nuit

[۱۱]. Nous Aurons Toujours Paris

[۱۲]. Julien Gracq

[۱۳]. Christian Garcin

[۱۴]. En descendant les fleuves – Carnets de l’Extrême-Orient russe

[۱۵]. Un clown s’est échappé du cirque

[۱۶]. Autrement

[۱۷]. JusufVrioni

[۱۸]. Mondeseffacés. Souvenirs d’un Européen

[۱۹].Nagasaki

نوشته های مرتبط