وبلاگ

درباره ی ادگار لورنس دکتروف و کتاب مغز اندرو

ادگار لورنس دکتروف در ۶ ژانویه ی ۱۹۳۱ در برانکس نیویورک به دنیا آمد. مادرش «رز» و پدرش «دیوید ریچارد» نسل دوم مهاجران یهودی روس بودند. آن‌ها براساس نام ادگار آلن پو، نام پسرشان را ادگار گذاشتند. دکتروف به کالج کنیون در اوهایو رفت و فلسفه خواند. پس از آن به نیروی زمینی ایالات متحده‌ی آمریکا پیوست و به‌عنوان سرجوخه در سال‌های ۱۹۴۴۱۹۴۵ در آلمان تحت اشغال متفقین خدمت کرد.پس از بازگشت از جنگ به نیویورک در یک شرکت فیلم‌سازی به‌عنوان خواننده و ارزیاب فیلم‌نامه مشغول به‌کار شد و به‌علت این‌که بیشتر فیلم‌نامه‌های وسترن می‌خواند، تحت تأثیر فضا و شخصیت‌های وسترن، اولین رمان خود‌ را با عنوان “به عصر سختی‌ها خوش آمدید” در سال ۱۹۶۰ منتشر کرد. پس از کارهای ویراستاری و انتشاراتی، دکتروف در سال ۱۹۶۹ ترجیح داد که نویسنده‌ی تمام وقت باشد و بنابراین تمام توجه خود را به نوشتن معطوف کرد و به عنوان نویسنده‌ی مقیم به دانشگاه کالیفرنیا، ارواین رفت و در سال ۱۹۷۱ رمان کتاب دانیل را تکمیل کرد. او در این رمان به ماجراجویی‌های هسته‌ای آمریکا و پیامدهای آزمایش انفجار هسته‌ای می‌پردازد. دکتروف رمان بعدی‌اش را که اکنون مشهورترین اثر اوست، در سال ۱۹۷۵ با عنوان رگتایم روانه‌ی بازار کرد. این رمان بعدتر در فهرست صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه‌ی مدرن قرار گرفت.دکتروف در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۵ بر اثر عوارض ناشی از سرطان ریه در منهتن نیویورک درگذشت. وی سیگاری قهاری بود.

 

معرفی کتاب “مغز اندرو” :

این کتاب اولین بار در سال ۲۰۱۴ وارد بازار نشر شد. اندرو در جایی نامشخص و همراه با همسخنی ناشناس، فکر می‌کند، حرف می‌زند و داستان زندگی خود را روایت می‌کند؛ او از عشق‌ها و تراژدی‌هایی سخن می‌گوید که او را به این نقطه از مکان و زمان رسانده‌اند. و همین‌طور که او اعتراف می‌کند و لایه‌لایه به عمق داستان عجیب خود پیش می‌رود، مخاطبین وادار می‌شوند درک خود از معنای حقیقت و خاطرات، مغز و ذهن، شخصیت و سرنوشت، دیگران و خویشتن را زیر سوال ببرند. رمان مغز اندرو، ما را به سفری در ذهن مردی می‌برد که، بیش از یک بار در زندگی‌اش، به شکلی تصادفی باعث به وجود‌آمدن اتفاقاتی فاجعه آمیز شده است.

 

معرفی کتاب “پیش روی” :

ژنرال ویلیام شرمن در سال ۱۸۶۴ و بعد از به آتش کشیدن آتلانتا، ارتش شصت‌هزار نفری‌اش را از طریق جرجیا به سوی دریا برد و سپس به مقصد کارولینای جنوبی و شمالی لشگرکشی کرد. ارتش او با نیروهای موتلفه وارد جنگ شد و پس از شکست دادن آن‌ها، به غارت زمین‌ها، مزارع جنوبی و گله‌های گاو و گوسفند پرداخت. این ارتش، شهرها را یکی پس از دیگری به ویرانی کشید و جمعیتی از سیاه‌پوستان آزاد شده و پناه‌جویان سفیدپوست را در آن ها ساکن کرد تا این‌که جامعه‌ای پرخطر متشکل از طبقه‌های اجتماعی بسیار متفاوت-از افراد کاملا بی‌چیز گرفته تا ثروتمندان و پیروزان میدان نبرد-به وجود آمد. خلق داستانی چنین مستحکم و پراحساس، فقط از عهده‌ی رمان‌نویسی چیره‌دست و بزرگ چون ادگار لارنس دکتروف برمی‌آید. رمان “پیش روی” با سبک روایی مسحورکننده‌ی خود، به سرگذشت زندگی‌های بی‌شماری می‌پردازد که در خلال خشونت‌های کشوری درگیر در جنگی داخلی به کام مرگ کشیده شدند. دکتروف با نوشتن این اثر، دنیایی معلق و داستانی به یادماندنی آفریده که به شکل حیرت‌انگیزی یادآور مشکلات و مسائل اتفاقات حال حاضر است.

نوشته های مرتبط