چاپ | اول |
---|---|
نویسنده | کوین ویکنال |
تعداد صفحات | 415 |
مترجم | زهرا رحیمیپرگو |
وقتی گم شدیم
کوین ویکنال / زهرا رحیمیپرگو
۱۷۵,۰۰۰ تومان
اولین باری که تام با هواپیما پرواز کرد واقعاً هیجان زده بود، البته در عینحال کسل و بیحوصله هم بود. ده دقیقهی اول و هنگام سوار شدن به هواپیما هیجان داشت، واقعاً هیجان زده و کمی ترسیده بود، اما بعد از آن حوصلهاش واقعاً سررفته و خوابش برده بود. این بار هم مثل همیشه تصمیم گرفت تمام مسیر پرواز را بخوابد.
خوابــش از آن خوابهای عجیبی بود کــه در آن تا حدودی هشــیار بود، میدانست روی یک صندلی نشسته است، و به طور مبهمی از صدای گوشخراش موتور پایین هواپیما در پس زمینه اطلاع داشت؛ اما به جای این که محکم بنشیند، احساس می کرد در حالت نشسـته در تاریکی شـناور اسـت، اما هیچ صندلی یا هواپیمایی نبود، شناور در فضای باز. ناگهان به نظر رسـید که كاملاً از تمام دنیای اطرافش آگاه اســت، از هوا، ســرما و رطوبت، از زمین زیرپا و ســتارگان بالای ســرش.
ناگهان با تکان شــدیدی که با وجود کمربنــد ایمنی او را به بالا پرتاب کرد، بلند شد. چشمانش را که باز کرد کابین نیمه سوزان جلوی چشمانش بود، چند ثانیه ای طول کشید تا بفهمد کجاست و بیدرنگ متوجه موضوع شد.
هــوای توفانی. به خانم گراهام فکــر کرد، و البته به اطمینانی که بارنی به او داده بود. از هر طرف صـــــداهای نامفهومی میشنید، حدس زد شـاید همهی کســــانی که خواب بودند با این تکان بیدار شدهاند. ماسکهای اکسـیژن از بالا آویزان شدند و جلوی رویشان قرار گرفتند، انگار توفان آنها را شــل کرده بود، و حالا بالای سر همه یک ماســک رقصان در هوا معلق بود…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.