شگفتی

اسم من آگوست است. نمی‌خواهم درباره‌ی ظاهرم خیلی توضیح بدهم، چون هرچقدر هم تلاش کنید، نمی‌توانید درست تصورش کنید. حتی اگر فکر کنید بدترین چهره‌ای که می‌شود دید در ذهنتان است، باز هم احتمالش هست که واقعیت از آن هم بدتر باشد. چیزی که می‌دانم این است: وقتی مردم برای اولین بار مرا می‌بینند، نمی‌توانند نگاهشان را کنترل کنند. و این مسئله همیشه مثل یک درد همراه من است. ولی خب، این داستان فقط درباره‌ی ظاهر من نیست. داستان من درباره‌ی شجاعت، دوستی، و اینکه چطور می‌توان دنیای اطراف را با وجود تفاوت‌ها تغییر داد، است.