اسکندری: ۶۰ سال از خواندن آثار دانلیوی محروم بودهایم / صحبتهای نخستین مترجم دانلیوی از دست رد زدن ۳۷ ناشر تا تشکر از مسئولان ممیزی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) طی روزهای گذشته کتاب «مرد زنجبیلی» نوشته جِی. پی. دانلیوی بعد از چاپ ۴۵ میلیون نسخهای در جهان به بازار نشر ایران رسید. این کتاب حدود ۶۰ سال است که در دنیا منتشر میشود و در طول این مدت چاپ آن متوقف نشده است. ترجمه و چاپ نخستین کتاب از آثار جِی. پی. دانلیوی در ایران، بهانهای شد تا صحبتی با رضا اسکندری، مترجم رمان «مرد زنجبیلی» داشته باشیم تا بیشتر با دانلیوی آشنا شویم.
رضا اسکندری بعد از حدود ۶۰ سال ناشناخته ماندن دانلیوی برای ایرانیان به سراغ رمان «مرد زنجبیلی» رفت و آن را ترجمه کرد. توضیحی درباره این اثر به مخاطبان ایبنا میدهید.
«مرد زنجبیلی» محصول ۱۹۵۵، نخستین تجربه نویسندگی جِی. پی. دانلیوی است، که بهواسطه تیراژ متجاوز از ۴۵ میلیون نسخه و چاپ بلاانقطاع ۶۰ سالهاش شهرت دارد. این کتاب در نظرسنجی «Modern Library» جهت انتخاب ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم، رتبه ۹۹اُم را از آن خود کرد؛ این در حالی است که این اثر در ابتدای امر توسط ۳۰ ناشر مختلف بهدلیل استفاده از گویش ناپسند رد شده بوده و در نهایت توسط انتشارات «المپیاپرس» در پاریس منتشر شد. این کتاب به روایت بازهای از زندگی پرسوناژ اصلی رمان، سباستین دنجرفیلد یک دانشجوی حقوق آمریکایی میپردازد که در دوران پساجنگ جهانی دوم، با استفاده از کمکهزینه تحصیلی دولت ایالات متحده در کالج ترینیتی دوبلین در ایرلند تحصیل میکند. زندگی او تنها در دو چیز خلاصه میشود؛ اول، بادهگساری و زنبارهگی و دوم، انتظار برای مرگ پدر ثروتمندش در ینگهدنیا. دانلیوی که خودش دانشجوی علوم طبیعی کالج ترینیتی بوده، این رمان را با الهام از شخصیت یکی از دانشجویان همدورهاش نوشته است. در سال ۲۰۰۵ گزارشاتی مبنی بر مذاکرات «جانی دپ» (که از هواداران پروپاقرص دانلیوی و آثار اوست) جهت بازی در نقش اول فیلم «مرد زنجبیلی» منتشر شد، حتی شایع شد که «جانی دپ» طی سفری به ایرلند با دانلیوی بر روی فیلمنامه کار کرده و حتی Shane Macgowan خواننده گروه موزیک ایرلندی The Pogues هم برای بازی در فیلم انتخاب شده، اما کل پروژه در سایه موفقیت «دزدان دریایی کارائیب» به فراموشی سپرده شد.
داستانهای این نویسنده برای ما فارسی زبانها ناشناخته باقی مانده است؛ کمی درباره نویسنده اثر توضیح دهید. جِی. پی. دانلیوی، نویسنده متولد آمریکا از تبار ایرلندی است که در جهان بسیار معروف و در کشور ما به همان اندازه گمنام است. او بهواسطه تحصیل در ایرلند و شرکت در مجامع روشنفکری در کافههای دوبلین با چهرههای ادبی فرهنگی آن زمان ایرلند، نظیر «برندان بیآن» آشنا میشود و تحت تأثیر آن فضا، تحصیل در کالج را نیمهکاره رها کرده و به نویسندگی روی میآورد. عمده شهرت دانلیوی در حوزه ادبیات داستانی، مرهون طنز تلخ و تاریک و شیوه روایت دوگانه اوست؛ یعنی تلفیقی از راوی سوم شخص و مونولوگ. (که البته ترجمه آثارش را به یک چالش بزرگ تبدیل میکند). مشخصه دیگر آثار دانلیوی، درهم شکستن چارچوبهای دستورزبان، در نگارش آثار اوست. جملات دانلیوی مقطع، بهغایت کوتاه و بسیاریشان فاقد فعل مشخص هستند و با حداقل لغات ممکنه، به وصف حالات و شرایط حاکم میپردازند. دانلیوی در سال ۲۰۱۵ جایزه دستاورد یک عمر فعالیت ادبی و هنری را در کنار چهرههای بزرگ ادبی ایرلند دریافت کرد.
چرا وضعیت کتابهای دانلیوی در ایران شرایط مناسبی ندارد و حتی برای اهل قلم هم ناشناخته مانده است؟
حقیقتش را بخواهید، خود من هم تا پیش از برخورد با رمان «مرد زنجبیلی»، به عمرم نام دانلیوی را نشنیده بودم و پس از مطالعه نسخه انگلیسی کتاب، تعجبم زمانی بیشتر شد که متوجه شدم در این قریب به ۶۰ سال، هیچ اثری از دانلیوی در ایران ترجمه و منتشر نشده است. در حال حاضر «مرد زنجبیلی» نخستین و تنها اثر ترجمه شده از دانلیوی به زبان فارسی بوده، اما این نکته را باید گفت که در حال ترجمه آثار دیگر وی هستم.
چرا «مرد زنجبیلی» در میان مردم دنیا پرطرفدار است و سالها در فهرست پرفروشها بوده است؟
این کتاب در سال ۱۹۵۵ بلافاصله پس از انتشار در آمریکا و ایرلند سوزانده و قدغن اعلام شد. دلیل این موضوع لحن متهورانه و گاها گستاخانه نویسنده در بیان واقعیات اجتماعی آن زمان زندگی جوانان دوبلین بود که البته این موضوع چالشی در امر ترجمه کتاب بود، به این دلیل که متن باید با توجه به ارزشهای فرهنگی جامعه ایرانی و بدون لطمه به محتوی و خط سیر رمان برگردان میشد. کتاب تا ۱۳ سال پس از انتشار یعنی تا سال ۱۹۶۸ در ایرلند قدغن بود، اما بهواسطه همذاتپنداری عمیق نسل جوان پساجنگ با پرسوناژ «سباستین دنجرفیلد» و همچنین طنز تلخ و تاریک موجود در اثر، این کتاب موفق شد به یک اثر جهانی و پرطرفدار ۴۵ میلیون نسخهای تبدیل شود.
چرا به سراغ ترجمه آثار دانلیوی رفتید؟
بهصورت کاملا اتفاقی. روزی در جستوجوی یک کتاب خوب برای خواندن بود که در فهرست ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم، در رتبه یکی مانده به آخر لیست، نام کتاب چشمم را گرفت. پس از مطالعه چند فصل ابتدایی کتاب، تصمیم گرفتم نسخه فارسی آنرا تهیه کرده و بخوانم، اما متوجه شدم نه تنها «مرد زنجبیلی»، بلکه هیچ یک از آثار دانلیوی در ایران ترجمه نشده است؛ به این ترتیب تصمیم گرفتم کتاب را ترجمه کنم تا کتابخوانهای فارسیزبان فرصت خواندن این اثر زیبا را داشته باشند. البته از موفقیتآمیز بودن طرح، یافتن ناشر و گذر آن از ممیزی ارشاد اطمینانی نبود، اما به هر صورت پس از صرف سه ماه زمان برای ترجمه و پنج مرتبه بازنویسی، نمونه ترجمه را برای ۳۷ ناشر ارسال کردم. بسیاری به بنده لطف داشتند و در پاسخ اعلام کردند که کیفیت ترجمه را پسندیدهاند و پیشنهاد کار دادند، اما بعید میدانستند کتاب موفق به دریافت مجوز شود. در نهایت امر، دوستان نشر هیرمند ترجمه را مناسب یافتند و برای قرارداد با من تماس گرفتند.
درست است که برای پیدا کردن ناشر سختی کشیدید، اما اگر به بازار نشر دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که کتابهای ترجمه شده بازار مناسبتری از کتابهای تالیفی دارند. بهنظر شما چرا کتابهای ترجمه بیشتر از تالیف مورد استقبال قرار میگیرند؟
نظر دادن درباره امر تألیف از زاویه دید یک مترجم، شاید آنطور که باید دقیق و مستند نباشد. اگرچه مترجم علاوه بر اشراف به زبان بیگانه نیازمند احاطه کافی به ادبیات فارسی نیز است، اما از نظر بنده، تألیف دشواریهای خاص خودش را دارد، به این دلیلکه نیازمند سطحی فوقالعاده بالاتر از خلاقیت است. استقبال گستردهتر از محصولات ترجمه در مقایسه با تألیف، (البته اگر بهشکل مستند همینگونه باشد، چون اینجانب اطلاعات مستندی در این باب ندارم) میتواند بخشی به این دلیل باشد که باز بودن دست نویسندگان خارجی، شرایطی را برایشان ایجاد میکند که خلاقیت و تهورشان خیز برداشته و در سطحی فراتر قرار میگیرد. همچنین نویسندگان خارجی در ژانرهایی فعالیت دارند که در این دوره همتای فارسی برایشان موجود نیست و خواننده برای بهرهگیری از آن ژانرهای بهخصوص، ناگزیر به آثار ترجمه روی میآورد. علاوه بر اینها، زمان و انرژی لازم برای تألیف یک اثر، بسیار بیشتر از زمان و انرژی مورد نیاز برای ترجمه اثری با حجم یکسان است.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
راستش این روزها تشکر و تقدیر در مصاحبهها، دیگر به یک کلیشه خستهکننده و حوصلهسربر تبدیل شده و من هم پیوسته سعی دارم از کلیشه پرهیز کنم، اما اگر یک تشکر خیلی خیلی مخصوص از عزیزان ساعی نشر هیرمند نکنم، حق را در موردشان ادا نکردهام. پس از نخستین کار ترجمهام یعنی «مرد زنجبیلی» حمایتها و راهنماییهای آنها موجب شد من حرفه ترجمه را جدیتر گرفته و ظرف یک سال گذشته، تعداد ۱۰ عنوان رمان با نشرهای مختلف کار کنم. نکته دیگری که ذکرش را لازم میدانم این است که ممیزیِ ارشاد رمان «مرد زنجبیلی» با چنان مهارت و خوشفکری انجام گرفت و اصلاحات پیشنهادی ممیز ارشاد چنان هوشمندانه و مناسب بود که بدون آنکه کوچکترین لطمهای به محتوای داستان وارد شود، آن را با فرهنگ جامعه تطبیق دادیم. انصاف میدانم از دوستانی که زحمت ممیزی اثر را هم کشیدند تشکر کنم، اگرچه، چنانچه تمهیداتی مهیا شود که روند ممیزی و اعطای مجوز سرعت بگیرد، انگیزه و بازدهی مترجم و مألف تقویت شده و آثار ارزشمند ادبی بدون فوت وقت به دست خواننده میرسد. در پایان از عزیزان گروه خبری «ایبنا» هم بابت ترتیبدادن این مصاحبه سپاسگزارم.
رضا اسکندری بعد از حدود ۶۰ سال ناشناخته ماندن دانلیوی برای ایرانیان به سراغ رمان «مرد زنجبیلی» رفت و آن را ترجمه کرد. توضیحی درباره این اثر به مخاطبان ایبنا میدهید.
«مرد زنجبیلی» محصول ۱۹۵۵، نخستین تجربه نویسندگی جِی. پی. دانلیوی است، که بهواسطه تیراژ متجاوز از ۴۵ میلیون نسخه و چاپ بلاانقطاع ۶۰ سالهاش شهرت دارد. این کتاب در نظرسنجی «Modern Library» جهت انتخاب ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم، رتبه ۹۹اُم را از آن خود کرد؛ این در حالی است که این اثر در ابتدای امر توسط ۳۰ ناشر مختلف بهدلیل استفاده از گویش ناپسند رد شده بوده و در نهایت توسط انتشارات «المپیاپرس» در پاریس منتشر شد. این کتاب به روایت بازهای از زندگی پرسوناژ اصلی رمان، سباستین دنجرفیلد یک دانشجوی حقوق آمریکایی میپردازد که در دوران پساجنگ جهانی دوم، با استفاده از کمکهزینه تحصیلی دولت ایالات متحده در کالج ترینیتی دوبلین در ایرلند تحصیل میکند. زندگی او تنها در دو چیز خلاصه میشود؛ اول، بادهگساری و زنبارهگی و دوم، انتظار برای مرگ پدر ثروتمندش در ینگهدنیا. دانلیوی که خودش دانشجوی علوم طبیعی کالج ترینیتی بوده، این رمان را با الهام از شخصیت یکی از دانشجویان همدورهاش نوشته است. در سال ۲۰۰۵ گزارشاتی مبنی بر مذاکرات «جانی دپ» (که از هواداران پروپاقرص دانلیوی و آثار اوست) جهت بازی در نقش اول فیلم «مرد زنجبیلی» منتشر شد، حتی شایع شد که «جانی دپ» طی سفری به ایرلند با دانلیوی بر روی فیلمنامه کار کرده و حتی Shane Macgowan خواننده گروه موزیک ایرلندی The Pogues هم برای بازی در فیلم انتخاب شده، اما کل پروژه در سایه موفقیت «دزدان دریایی کارائیب» به فراموشی سپرده شد.
داستانهای این نویسنده برای ما فارسی زبانها ناشناخته باقی مانده است؛ کمی درباره نویسنده اثر توضیح دهید. جِی. پی. دانلیوی، نویسنده متولد آمریکا از تبار ایرلندی است که در جهان بسیار معروف و در کشور ما به همان اندازه گمنام است. او بهواسطه تحصیل در ایرلند و شرکت در مجامع روشنفکری در کافههای دوبلین با چهرههای ادبی فرهنگی آن زمان ایرلند، نظیر «برندان بیآن» آشنا میشود و تحت تأثیر آن فضا، تحصیل در کالج را نیمهکاره رها کرده و به نویسندگی روی میآورد. عمده شهرت دانلیوی در حوزه ادبیات داستانی، مرهون طنز تلخ و تاریک و شیوه روایت دوگانه اوست؛ یعنی تلفیقی از راوی سوم شخص و مونولوگ. (که البته ترجمه آثارش را به یک چالش بزرگ تبدیل میکند). مشخصه دیگر آثار دانلیوی، درهم شکستن چارچوبهای دستورزبان، در نگارش آثار اوست. جملات دانلیوی مقطع، بهغایت کوتاه و بسیاریشان فاقد فعل مشخص هستند و با حداقل لغات ممکنه، به وصف حالات و شرایط حاکم میپردازند. دانلیوی در سال ۲۰۱۵ جایزه دستاورد یک عمر فعالیت ادبی و هنری را در کنار چهرههای بزرگ ادبی ایرلند دریافت کرد.
چرا وضعیت کتابهای دانلیوی در ایران شرایط مناسبی ندارد و حتی برای اهل قلم هم ناشناخته مانده است؟
حقیقتش را بخواهید، خود من هم تا پیش از برخورد با رمان «مرد زنجبیلی»، به عمرم نام دانلیوی را نشنیده بودم و پس از مطالعه نسخه انگلیسی کتاب، تعجبم زمانی بیشتر شد که متوجه شدم در این قریب به ۶۰ سال، هیچ اثری از دانلیوی در ایران ترجمه و منتشر نشده است. در حال حاضر «مرد زنجبیلی» نخستین و تنها اثر ترجمه شده از دانلیوی به زبان فارسی بوده، اما این نکته را باید گفت که در حال ترجمه آثار دیگر وی هستم.
چرا «مرد زنجبیلی» در میان مردم دنیا پرطرفدار است و سالها در فهرست پرفروشها بوده است؟
این کتاب در سال ۱۹۵۵ بلافاصله پس از انتشار در آمریکا و ایرلند سوزانده و قدغن اعلام شد. دلیل این موضوع لحن متهورانه و گاها گستاخانه نویسنده در بیان واقعیات اجتماعی آن زمان زندگی جوانان دوبلین بود که البته این موضوع چالشی در امر ترجمه کتاب بود، به این دلیل که متن باید با توجه به ارزشهای فرهنگی جامعه ایرانی و بدون لطمه به محتوی و خط سیر رمان برگردان میشد. کتاب تا ۱۳ سال پس از انتشار یعنی تا سال ۱۹۶۸ در ایرلند قدغن بود، اما بهواسطه همذاتپنداری عمیق نسل جوان پساجنگ با پرسوناژ «سباستین دنجرفیلد» و همچنین طنز تلخ و تاریک موجود در اثر، این کتاب موفق شد به یک اثر جهانی و پرطرفدار ۴۵ میلیون نسخهای تبدیل شود.
چرا به سراغ ترجمه آثار دانلیوی رفتید؟
بهصورت کاملا اتفاقی. روزی در جستوجوی یک کتاب خوب برای خواندن بود که در فهرست ۱۰۰ رمان برتر قرن بیستم، در رتبه یکی مانده به آخر لیست، نام کتاب چشمم را گرفت. پس از مطالعه چند فصل ابتدایی کتاب، تصمیم گرفتم نسخه فارسی آنرا تهیه کرده و بخوانم، اما متوجه شدم نه تنها «مرد زنجبیلی»، بلکه هیچ یک از آثار دانلیوی در ایران ترجمه نشده است؛ به این ترتیب تصمیم گرفتم کتاب را ترجمه کنم تا کتابخوانهای فارسیزبان فرصت خواندن این اثر زیبا را داشته باشند. البته از موفقیتآمیز بودن طرح، یافتن ناشر و گذر آن از ممیزی ارشاد اطمینانی نبود، اما به هر صورت پس از صرف سه ماه زمان برای ترجمه و پنج مرتبه بازنویسی، نمونه ترجمه را برای ۳۷ ناشر ارسال کردم. بسیاری به بنده لطف داشتند و در پاسخ اعلام کردند که کیفیت ترجمه را پسندیدهاند و پیشنهاد کار دادند، اما بعید میدانستند کتاب موفق به دریافت مجوز شود. در نهایت امر، دوستان نشر هیرمند ترجمه را مناسب یافتند و برای قرارداد با من تماس گرفتند.
درست است که برای پیدا کردن ناشر سختی کشیدید، اما اگر به بازار نشر دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که کتابهای ترجمه شده بازار مناسبتری از کتابهای تالیفی دارند. بهنظر شما چرا کتابهای ترجمه بیشتر از تالیف مورد استقبال قرار میگیرند؟
نظر دادن درباره امر تألیف از زاویه دید یک مترجم، شاید آنطور که باید دقیق و مستند نباشد. اگرچه مترجم علاوه بر اشراف به زبان بیگانه نیازمند احاطه کافی به ادبیات فارسی نیز است، اما از نظر بنده، تألیف دشواریهای خاص خودش را دارد، به این دلیلکه نیازمند سطحی فوقالعاده بالاتر از خلاقیت است. استقبال گستردهتر از محصولات ترجمه در مقایسه با تألیف، (البته اگر بهشکل مستند همینگونه باشد، چون اینجانب اطلاعات مستندی در این باب ندارم) میتواند بخشی به این دلیل باشد که باز بودن دست نویسندگان خارجی، شرایطی را برایشان ایجاد میکند که خلاقیت و تهورشان خیز برداشته و در سطحی فراتر قرار میگیرد. همچنین نویسندگان خارجی در ژانرهایی فعالیت دارند که در این دوره همتای فارسی برایشان موجود نیست و خواننده برای بهرهگیری از آن ژانرهای بهخصوص، ناگزیر به آثار ترجمه روی میآورد. علاوه بر اینها، زمان و انرژی لازم برای تألیف یک اثر، بسیار بیشتر از زمان و انرژی مورد نیاز برای ترجمه اثری با حجم یکسان است.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
راستش این روزها تشکر و تقدیر در مصاحبهها، دیگر به یک کلیشه خستهکننده و حوصلهسربر تبدیل شده و من هم پیوسته سعی دارم از کلیشه پرهیز کنم، اما اگر یک تشکر خیلی خیلی مخصوص از عزیزان ساعی نشر هیرمند نکنم، حق را در موردشان ادا نکردهام. پس از نخستین کار ترجمهام یعنی «مرد زنجبیلی» حمایتها و راهنماییهای آنها موجب شد من حرفه ترجمه را جدیتر گرفته و ظرف یک سال گذشته، تعداد ۱۰ عنوان رمان با نشرهای مختلف کار کنم. نکته دیگری که ذکرش را لازم میدانم این است که ممیزیِ ارشاد رمان «مرد زنجبیلی» با چنان مهارت و خوشفکری انجام گرفت و اصلاحات پیشنهادی ممیز ارشاد چنان هوشمندانه و مناسب بود که بدون آنکه کوچکترین لطمهای به محتوای داستان وارد شود، آن را با فرهنگ جامعه تطبیق دادیم. انصاف میدانم از دوستانی که زحمت ممیزی اثر را هم کشیدند تشکر کنم، اگرچه، چنانچه تمهیداتی مهیا شود که روند ممیزی و اعطای مجوز سرعت بگیرد، انگیزه و بازدهی مترجم و مألف تقویت شده و آثار ارزشمند ادبی بدون فوت وقت به دست خواننده میرسد. در پایان از عزیزان گروه خبری «ایبنا» هم بابت ترتیبدادن این مصاحبه سپاسگزارم.